قدس آنلاین- بر اساس اصل هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه همگانی و متقابل مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت است. اصل بیست و هفتم قانون اساسی نیز حق برگزاری تجمعات و راهپیماییها را مجاز دانسته است.
در سال ۱۳۵۵ حدود یک ماه و نیم در لندن بودم. روزی به هایدپارک رفتم که محلی برای اجتماعات سیاسی و اجتماعی و اعتراضی است.
این موضوع سابقه طولانی هم دارد. حدود یک قرن و نیم است که سیاستمداران انگلیسی تشخیص دادهاند باید در شهر جایی باشد که مردم از نظر روحی تخلیه شوند و گفتهها و مکنونات درونی خود را آشکارا اظهار دارند. در آن روز که شنبه بود، عده زیادی در محوطه هایدپارک اجتماع کرده و آزادانه سخن میراندند.
برای من دیدن هایدپارک بسیار عجیب بود زیرا برای نخستین بار بود که میدیدم یک پارک شهر با میلههای آهنین محصور نشده، در و دروازه ندارد و شب ساعت ۲۴ بسته نمیشود. باغ بسیار وسیعی را در وسط شهر در نظر بگیرید که پیادهروهای آن مستقیماً به پارک میرسید و نه دیوار میلهای داشت و نه در و دروازه و نگهبان. از نیمه دوم قرن نوزدهم هرکس و هر جمعیت و فرقه و گروهی میتواند به هایدپارک برود و سخنان خود را آزادانه بیان کند. زمانی لندن محل تجمع کمونیستها در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود.
پلیس اونیفورم پوش انگلیسی در هایدپارک حضور دارد و نظاره میکند، اگر کار به برخورد فیزیکی طرفداران دو ایدئولوژی و زد و خورد برسد، تلفن میکند، اتومبیلهای مخصوص حمل اغتشاشگران میآیند و ستیزه گران را توقیف میکنند و به کلانتری میبرند، آنها را ۲۴ ساعت نگه میدارند، بعد به دادگاه میفرستند و با پرداخت جریمه سد معبر و مزاحمت عمومی و اغتشاش آزادشان میکنند. دادگاه لندن جریمه سنگینی از آنان میگیرد و آزادشان میکند. در حقیقت نقره داغ میشوند.
پیشنهاد فرمانداری تهران و موافقت شهرداری تهران پیشنهاد بسیار خوبی است. چند سال پیش که برای شرکت در جلسات بررسی غرامات وارده از اشغال کشور بیطرف ایران چندین بار به محوطه نهاد ریاست جمهوری رفته بودم، میدیدم هر روز عده زیادی از طبقاتی که درخواستهایی داشتند و حتی کارگران کارخانهها و بازنشستهها به صورت گروهی وارد محوطه میشدند و با وزیران و معاونان و مسئولان دیدار میکردند و خواستههای خود را مطرح میکردند. بسیار خوشم آمد که دولت این کار را میکند و موجب تشفی و آرامش خاطر مردم میشود.
در رویدادهای اخیر بیاعتنایی به مالباختگان شرکتهای تعاونی اعتباری که پول مردم را بالا کشیده بودند، هفتهها تجمع و تحصن در مقابل بانک مرکزی، قوه قضائیه و بانکهای مسئول سبب نارضایی مردم شد. حال تصور کنید، این جماعات اجازه داشته باشند در پارکی، در بوستانی، در محوطهای اجتماع کنند و نمایندگانی از مجلس و دولت و وزارتخانهها و بانک مرکزی مأمور رسیدگی به عرایض آنان شوند. آن وقت امثال رئیس بانک مرکزی به آنها قول رسیدگی میدادند و به قول خود عمل میکردند و شاید دیگر کار به تظاهرات نمیرسید.
کما اینکه اکنون که دولت و مجلس به سخنان مردم توجه میکنند جرایم سربازی و عوارض خروجی به حال اول بازگشته، قرار است یارانههای ۳۰ میلیون ایرانی را بدهند.
چه ایرادی داشت مسئولان تلویزیون به طور خلاصه خبرهایی را که مردم به دنبال شنیدن آن به بی. بی. سی و من و تو و صدای آمریکا روی آوردهاند از تلویزیون خودمان و به اختصار پخش میکردند و به مردم آرامش داده میشد تا بیگانگان یک کلاغ چهل کلاغ نکنند.
یکی از مسائلی که در حوادث اخیر مورد توجه قرار نگرفت، این است که وزارت کشور به وظایف خود عمل نمیکند و با اینکه تجمعات غیرمسلحانه در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده، فقط به تجمعات طرفداران مجوز میدهد در حالی که هیچ اشکال ندارد به منتقدان و مخالفان دولت هم اجازه تجمعات و راهپیمایی و مطرح کردن خواستهها و شکایات قانونی داده شود. در دوران حکومت دکتر مصدق چند میدان به محل تجمعات احزاب مخالف و موافق اختصاص داده شده بود. مثلاً احزاب طرفدار دولت در میدان بهارستان، حزب توده و چپیها در میدان فوزیه (میدان امام حسین(ع)) و اصناف و بازاریها در میدان توپخانه و فداییان اسلام و مجمع مسلمانان مجاهد در مسجد شاه (امام کنونی) اجتماع میکردند و به محض اینکه تودهایها که مأموریت اخلالگری و اغتشاش داشتند از میدان فوزیه به راه میافتادند، نیروهای پلیس جلوی آنها را میگرفتند.
نظر شما